از من نپرس خونه م کجاس، تو اون همه ویرونه
ای هم قبیله چی بگم، قبیله سرگردونه
ما دربدرتر از همیم، همخونه بی خونه
غربت ما دیار ماست، خونین ترین ویرونه
دربدری مال تو بود، اما نصیب ما شد
کودک نوزاده ما، با دست ما کفن شد
تو که رفتی واسه ی من جای آشتی که نذاشتی
کاش از اول گل عشقو توی قلبم نمیکاشتی
یه بهانه که دوباره با تو باشم که ندارم
این تو هستی که بیایی با یه بوسه واسه آشتی
دل صبوری که نداره آی نداره
تا بدونی که نداره آی نداره
شب شب شب که نذاشتی خواب نذاشتی برام
روز روز روز که نذاشتی تاب نذاشتی برام
شب شب شب که نذاشتی خواب نذاشتی برام
روز روز روز که نذاشتی تاب نذاشتی برام
مثل باد سرد پاییز، غم لعنتی به من زد
حتی باغبون نفهمید، که چه آفتی به من زد
رگ و ریشه هام سیاه شد، تو تنم جوونه خشکید
اما این دل صبورم، به غم زمونه خندید
آسمون مست جنونی، آسمون تشنه خونی
تو که نیستی از خودم بیخبرم، کی بیاد و کی بشه همسفرم
دل من از تو جدا نیست، این هوا بی تو هوا نیست
چی بگم از کی بگم وای، دیگه غم یکی دوتا نیست
تو که نیستی از خودم بیخبرم، کی بیاد و کی بشه همسفرم
ای قبله من خاک در خانه تو، بی منت می مستم ز پیمانه تو
ای قبله من خاک در خانه تو، در دام توام بی زحمت دانه تو
تن خسته و بیمارم درمان منی، شور شعر و آوازی در جان منی
ای تو هوای هر نفس، عشق تو میورزم و بس
دل کنده ام از همه کس